اشعار ولادت امام حسن (علیه السلام)

این خانواده آینه های خدائی اند
در انتهای جاده ی بی انتهائی اند

خیل ملک مقابلشان سجده می کنند
این ها خدا نی اند ولیکن خدائی اند

هر کس که می رسد سر اطعام می برند
فرقی نمی کند که فقیران کجائی اند

یک "السلام" و یک "و علیک السلامِ"سبز
این ها همان مقدمه ی آشنائی اند

صدها هزار مثل سلیمان در این حرم
مشغول لحظه های شریف گدائی اند

سوگند می خوریم كه پروانه زاده ایم
همسایه ی قدیمی این خانواده ایم

تو آسمان جودی، ما یاكریم تو
پرواز می كند دل ما تا حریم تو

احساس می كنم به تو نزدیك می شوم
وقتی كه می وزد سر راهم نسیم تو

وقت كرامت است كه از راه آمده است
آن آشنای كوچه نشینِ قدیم تو

قرآنِ بی بدیل، حروف مقطّعه!
كی می رسم به فهم الف لام، میم تو؟

سوگند می دهیم خدا را در این سحر
بر پینه های رحمت دست كریم تو

ما را همیشه سائل دست شما كند
ما را به زیر پای شما خاك پا كند

دست مرا بگیر كه عاشق ترم كنی
سلمان خانواده ی پیغمبرم كنی

من در قنوت نیمه شبت دور می زنم
شاید مرا بگیری و انگشترم كنی

آن شاخه ی گلم كه به دست تو داده اند
تا هر كجا كه خواست دلت پرپرم كنی

من آمدم كه بین سحرهای اشتیاق
بال مرا بگیری و خرج حرم كنی

بال و پر شكسته به دردم نمی خورد
انگار بهتر است كه خاكسترم كنی

روزی آب و سفره ی نان منی حسن
ماهِ مباركِ رمضان منی حسن

ای در هوای پاك نگاهت سلام ها
نامت نداشت سابقه ای بین نام ها

ای سبزی بهار خدا سیر می شوند
از عطر سفره های حضورت مشام ها

بیرون بیا و چشم مرا هم قدم بزن
هم سفره ی فروتن جمع غلام ها

«در كوچه ات كسی به كسی جا نمی دهد»
مكثی نما به شوق چنین ازدحام ها

سائل شدن كنار نگاه تو واجب است
وقتی گدا به چشم تو دارد مقام ها

تو سفره دار شهر خدا، ما گدای تو
مثل كبوتریم و اسیر هوای تو

آن كس كه پیش پای شما خم نمی شود
در خانه ی فرشته هم آدم نمی شود

آقای من! بدون توسل به نام تو
حالی برای توبه فراهم نمی شود

دست مرا بگیر و به سمت خدا ببر
چیزی كه از بزرگیتان كم نمی شود

آرامش تو باعث طوفان كربلاست
بی صلح تو قیام مُحرم نمی شود

هر كس كه بر نجابتِ صلح و سكوت تو
مؤمن نمی شود، به جهنّم نمی شود

تا كربلا رسید صدای سكوت تو
این قیل و قال ها به فدای سكوت تو

ای از هزار حاتم طائی كریم تر
لطف تو از تمام كریمان قدیم تر

می آوری به وجد تو پروردگار را
ای از زبان حضرت موسی كلیم تر

تو ابتدای نسل طهورای كوثری
هر كس حسودتر به تو باشد عقیم تر

در این مسیر رو به خدایی ندیده ایم
از ردّ پای گیوه ی تو مستقیم تر

در كربلا به آینه ات سنگ می زنند
هر كس شبیه تر به تو جرمش عظیم تر

آقا تو در كلام خلاصه نمی شوی
در حضرت و امام خلاصه نمی شوی

ای یاكریم خسته چه كردند با پرت
این زهرِ پر شراره چه آورده بر سرت

از لحظه ای كه رنگ نگاهت كبود شد
رنگی دگر گرفته مناجات خواهرت

با این كه ای غریب! تو بودی امام شهر
اما كسی نخواند نمازی به پیكرت

تابوت را نشانه گرفتند به تیرها
آن هم كجا به پیش دو چشم برادرت

دل های ما به یاد تو ای بی حَرمترین
پر می زند به سمت بقیع مطهّرت

تا كِی لبم به خاك بقیعت نمی رسد
بر آستان پاكِ رفیعت نمی رسد

******************

خورشید گرم ظهرهای آسمان هستی
تا صبح، تا شب، تا سحر، پیشم بمان هستی
 
تو ممکن ناممکنی های هر امکانی
در ناگهان نیستی ها، ناگهان هستی
 
تنها تو با زخم زبان ها، خوش زبانی و ...
تنها تو با نامهربان ها، مهربان هستی
 
آنان که می گفتند تو باقی نمی مانی
رفتند و رفتند و ... تو اما همچنان هستی
 
وقت عبورت کوچه ی ما بند می آید
تو یوسف پیغمبر در این زمان هستی
 
باید برای تو عقیقه کرد بسیاری
آخر تو خیلی در نگاه این و آن هستی
 
اصلاً مزار تو برای ما خودش روضه است
یعنی همین که سال ها بی سایبان هستی

گیرم جواب گرمی ات را سرد می دادند
تو گرمیِ خورشید ظهری، تو همان هستی

علی اکبر لطیفیان

مهدی وحیدی

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







موضوعات مرتبط: امام حسن(ع) - ولادت،مدح

برچسب‌ها: اشعار ولادت امام حسن (علیه السلام)
[ 20 / 4 / 1393 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]